بهائیت در خدمت استعمار (32)

تروریسم و بهائیت
پیدایش باب مساوی با بنیان ترور تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه 1840 میلادی با بابیگری آغاز شد و چنان با بابیت پیوند خورد که در دوران قاجار نام «بابی» و «تروریست» مترادف بود. بابیها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در 28 شوال 1268 قمری به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند که به دستگیری گروهی از ایشان انجامید. (سایه روشن بهائیت – پیشین صفحه 105) ولی این نخستین ترور آنها نبود چرا که پیش از آن نیز تعرض و کشتارهایی علیه مخالفین خود دست زده بودند که برجستهترین این افراد ملا محمد تقی قزوینی (برقانی) بود که به شهید ثالث معروف گشت. وی اولین عالمی بود که شیخ احمد احسایی را تکفیر کرد و آسیب شدیدی به آبروی شیخ در قزوین و کل ایران به او وارد کرد. از جمله اقدامات دیگر شهید ثالث مخالفت و اعراض به قرةالعین یعنی برادرزاه خود بود که سرانجام این کار با شهادت شهید ثالث که با ضربات نیزه و خنجر به سر و روی و شکم و پهلوی وی در حین مناجات پیش از نماز صبح در مسجد رخ داد پایان گرفت که به نوشته فاضل مازندرانی (نویسنده بهائی): «میرزا صالح شیرازی، میرزا هادی فرهادی، شیخ صالح کرمانی، ملا ابراهیم فراهانی و یک شخص دیگر این ترور را انجام دادند.» (اسدالله فاضل مازندرانی - پیشین صفحه 269) شهید ثالث بعد از سه روز از دنیا و برای جلوگیری از فتنه و آشوب وصیت کرد به کسی تعرض نشود و قاتلین را بخشید ولی حکومت وقت به ملاحظه افکار عمومی قاتلین را دستگیر کرد و روانه تهران نمود. قرةالعین نیز در قزوین تحت نظر قرار گرفت که بعداً توسط میرزا صالح و میرزا حسینعلی نوری یعنی نقش آفرینان اصلی و پشت پرده این ترور فراری داده شد. (عبدالحمید اشراق خاوری _ پیشین صفحه 272)
ترور در عصر مشروطه از آن پس ایـن شیوه در ایـران تداوم یافت و بویـژه در دوران انقلاب مشروطـه و پس از آن اوج گرفت. افرادی همچون اسداللهخان ابوالفتح زاده،ابراهیمخان منشیزاده، محمد نظرخان مشکات الممالک، کریـم دواتـگر و میـرزا محمد نجـات خراسانی که همگی بهائـی بودنـد از سال 1323 در انجمـن مخفـی به نام «بین الطلوعین» عضو شدند. آنها در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) نخست وزیر بعدی دوران پهلوی، جلسات خود را برگزار میکردند، انجمنی که بسیاری از اعضاء آن بابی ازلی و چند تن از بهائیان بودند.
باید اضافه کرد که اعضای این انجمن اعم از دو فرقه «متعارض» یعنی ازلی و بهائی، پس از تأسیس سازمان ماسونی لژ بیداری ایران (فراموسونها) در سال 1907م در پیرامون آن مجتمع شدند. برای مثال مشکات الممالک صندوقدار لژ بیداری ایران بود. (ویژه نامه واقعه 7 و 8 تیر و شهدای ترور (روزنامه همشهری) 6/4/1389 صفحه 82 و 83)
این گروه تروریستی سرانجام شکل نهایی خود را یافت و به ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری و پسرش (5 ذیحجه 1326ق) توسط کریم دواتگر (بهائی افراطی) دست زدند و سپس در روستای قلهک که در آن زمان در مالکیت سفارت انگلیس بود و دولت ایران بر آن نظارت نداشت مستقر شدند. بعد از دستگیری کریم داوتگر، در بازجویی وی اسامی افرادی به میان آمد که با سفارت انگلیس در ارتباط بودند و سفارت به طور رسمی از دولت ایران خواست تا بدون حضور نماینده آن سفارت متهمان محاکمه نشوند. اما با اذعان ضارب به فریب خوردن و بخشش شیخ، وی آزاد گردید. (ویژه نامه صدمین سالگرد صدور فرمان مشروطیت (روزنامه رسالت) مرداد1382 صفحه 27)
در اوایل شهریور 1295 ابوالفتح زاده، منشی زاده و مشکات الممالک عملیات خود را در قالب گروه جدیدی به نام «کمیته مجازات» آغاز کردند و به چند فقره قتل، همراه با انتشار اعلامیههایی دست زدند که بازتاب اجتماعی و سیاسی فراوان داشت. این اقدام فضایی از رعب و وحشت در تهران پدید آورد و تأثیرات سیاسی عمیقی بر جای نهاد. عملیات کمیته مجازات را باید بخشی از سناریوی بغرنجی ارزیابی کرد که تقریباً چهار سال بعد کودتای رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی (سوم اسفند 1299) و سرانجام به سقوط حکومت قاجار و استقرار دیکتاتوری پهلوی انجامید.
قتلهای فوق نزدیک به پنج ماه به طول انجامید و عدهای از جمله سید محسن مجتهد (فرزند محمد باقر صدرالعلما و داماد سید عبدالله بهبهانی) و میرزا عبدالحمید خان متین السلطنه ثقفی (مدیر روزنامه عصر جدید) کشته شدند.
در زمان دستگیری اعضای کمیته مجازات، فرقه بهائی در دستگاه نظمیه از چنان نفوذی برخوردار بود که بتواند پرونده را به شیوه دلخواه خود فیصله دهد. نفوذ بهائیان در نظمیه از زمان ریاست «کنت دومونت فورت» بر نظمیه تهران آغاز شد. معاون او و کلانتـر تهران نیز یعنی عبدالرحیم ضرابی (بهائی کاشانی) مرتب با رئیس شبـکه اطلاعاتی بریتانیا و پـدر علیقلی خان نبیل الدوله، بهائی معروف که از دوستان عباس افندی و سالها کاردار سفارت ایران در ایالات متحده امریکا بوده است بود. (عبدالله شهبازی – پیشین صفحات 38 تا 45)
برخی از مورخان کوشیدهاند گردانندگان و دست اندرکاران کمیته مجازات را انقلابیونی صادق و خشمگین جلوه دهند که از نابسامانی پس از انقلاب مشروطه و تحقق نیافتن آرمانهای خود سرخورده شدند و به تروریسم روی آورده اند. این تحلیل، که در سریال تلویزیونی پر بیننده «هزاردستان» ساخته علی حاتمی هم انعکاس یافته به کلی نادرست است.
بررسی دقیق زندگینامه گردانندگان کمیته مجازات، چهرهای به کلی ناسالم و وابسته به کانونهای استعماری از ایشان به دست میدهد و کارگزاران ایشان نیز گروهی اوباش و آدمکش حرفهای، چون کریم دواتگر بودند اقدامات آنها بخشی از عملیات شبکه سازمان اطلاعاتی انگلیس در ایران به شمار میرود. (ویژه نامه 6 و 7 تیر و شهدای ترور – منبع پیشین)
پس از کودتای 1299 شمسی و پیدایش رضاخان در عرصه سیاسی اجتماعی ایران نیز اعضای فرقه ضاله بهائیت پس از سالها فعالیت نیمه پنهان، از آزادی عمل فراوانی برخوردار شدند و با حمایت قدرتهای استعماری بویژه دولت انگلستان بر اساس یک برنامه از پیش تدوین شده تهاجم ویژهای را علیه مبانی سنتی و اعتقادی ملت مسلمان ایران آغاز کردند و با تغییر موضع در عرصه تخریب فرهنگی این مرز و بوم فعال شدند. (سایه روشن بهائیت _ پیشین صفحه 113)